مغازه قدیمی در محله ی سرگنگه ی آران و بیدگل
دکانی به سبک ۸۰ سال پیش

یکی از مغازه‌های قدیمی شهرستان آران‌ و‌ بیدگل که ۸۰ سال است دایر و ساختمان وکلیه‌ی وسایلش بدون هیچ تغییری تابحال باقیمانده مغازه‌ی استاد محمدآقا سرگردان واقع در بازار محله‌ی سرگنگه‌ی آران و بیدگل است

درهای چوبی تاشونده و بدون رنگ،  تاقچه‌های کوچک، رف (بالاتاقچه)، پیشخوان، ترازوها و بقیه‌ی وسایل همان است که اوسا حدود ۸۰ سال پیش ساخته و تهیه کرده (البته قدمت این مغازه به ۱۷۰ سال میرسد که در آن شیره پزی میکردند و بعد اوسا به بقالی تبدیل کرده است).

در داخل شیشه‌های بزرگ و رنگی که در رف می‌بینید گلاب و انواع عرقیات گیاهی بود و در کوزه سفالی؛ شیره، در قوطی‌های سیاه رنگ و بیضی شکلی که در تاقچه می‌بینید انواع ادویه جات و داروهای گیاهی بود.
اوسا دکتر ما هم بود. نوع بیماری را می‌گفتیم. تعدادی از داروهای گیاهی را مخلوط کرده و دستور مصرفش را می داد.

از کودکی تا به حال که به این مغازه رفت و آمد می کنم هیچ تغییری نکرده به جز اینکه جای اوسا خالیست و حسن‌آقا که فرزند خلف بابا و یکی از همکاران خوب بازنشسته فرهنگی ماست در روز، ساعاتی با نام خدا مغازه را باز و راه پدر را ادامه می‌دهد.

قدیما خریدها بیشتر نسیه‌کاری بود که اوسا‌ منداقا با عینک ذره‌بینی و با خط سیا‌قی در دفترش می‌نوشت و برای خانواده‌های کشاورز مانند ما معامله‌ی پایاپای انجام می دهد. از این رو هر شب با مقداری جو یا شلغم یا ماست و پنیر به مغازه‌اش میرفتم و مقداری قند و چای و لوبیا و یک چلیک نفت و... ( به مقدار کفاف یک شبانه روز) را می گرفتم.

سینی بزرگ مسی که در رف می‌بیند در پیشخوان می گذاشت و پر میکرد از حلوا کنجد و چقدر خوشمزه بود...

جلوی مغازه‌اش بازارچه‌ای بود که کشاورزان آران و بیدگلی، سحرگاه، یونجه و انار و انگور و کشاورزان نوش‌آبادی یا شترداران از کویر هندوانه ی بومی می‌آوردند و در کنار دیوار می‌گذاشتند.

 اوسا نزدیک طلوع آفتاب می‌آمد و مغازه را باز می کرد و مشغول فروش آنها می شد. این بارها ساعت‌ها در آن تاریکی شب بود ولی هیچکس دستی به آنها نمیزد.

روح او و همسرش خدیجه‌بیگم که خانم مهربانی بود شاد

رمضانعلی رحمتی‌آرانی

 

 

✓خبرگزاری آران و بیدگل - پرتو کویر

فعالیت اصلی پرتو کویر

در کانال تلگرام و اینستاگرام و ایتا و روبیکا

با آدرس: parto_kavir@