یادداشتی از حسین ناظمی ؛ ریاست شورای اسلامی شهر آران و بیدگل
به بهانه ناترازی حاملهای انرژی
خودزنی به سبک دولت !
بدون مقدمه....!
منطقه فرهنگی کاشان متشکل از شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل قدمتی بالغ بر ۷ هزار سال را با خود به یدک میکشد و تاریخ آن را به دوران نوسنگی میرساند. تاریخ این منطقه مبین آن است که پیشرفتهای قابل ملاحظهای از قبیل پیشرفت در فن کوزهگری، پخت ظروف و تزئینات آن، پیدایش خط، ساخت و ساز شهری و ساخت معبد و پیدایش اولین دوکهای نخ-ریسی در منطقه سیلک در این منطقه حاصل شده است. این رونق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ادوار دیگر تاریخ نیز علی رغم مشکلاتی نظیر حملات مغولان ادامه یافته و در عصر ایلخانی به اوج اعتبار رسیده است. در مقطع صفویه ، قاجاریه و پهلوی نیز منطقه فرهنگی کاشان در حوزههای ادبی و هنری زبانزد عام و خاص بودند.
اما: در دهههای اخیر و بعد از انقلاب اسلامی نیز رونق علم و دانش در این منطقه وارد عصر طلایی خویش میشود و وجود مراکز علمی، تحقیقاتی و صنعتی مختلف نشان از بلوغ و رسیدن به پایلوت «دولت شهر» را عیان مینماید.
به عنوان نمونه:
بخش صنعت و معدن کاشان سهم بزرگی از سرمایهگذاری اقتصادی استان اصفهان و کشور را به خود اختصاص داده به طوری که در حال حاضر بالغ بر ۲۰۰۰ واحد صنعتی در این منطقه پرچمدار چراغ صنعتی استان و کشور محسوب میشود.
ایجاد منطقه اقتصادی کاشان از دستاوردهای قطب صنعت نساجی به شمار آمده و این در حالی است که فقط در همین بخش طبق آمار منتشره حدود ۷۰ درصد از تولید فرش ماشینی کشور به منطقه کاشان و آران و بیدگل تعلق دارد که با پیشرفت تکنولوژی توانسته در بازار اقتصاد کشور و حتی جهان ، علی رغم شرایط تحریمی حاکم بر تمامی اجزای اقتصادی کشور ، تحولات بنیادی ایجاد نماید. در بخش صنعت وجود صنایعی همچون ریسندگی ، پارچه، چینیسازی، سایت مدرن خودروسازی، کاشیسازی، ملامین سازی، تولید لوله های چدنی، تولید میلگرد و تولید ورقهای گالوانیزه و تجربه اشتغال ۱۰۲ درصدی (به نحوی که به عنوان منطقهای مهاجر پذیر از استانهای دیگر به لحاظ اشتغال محسوب میشود) در شرایط سخت اقتصادی کشور، بیانگر این اصل حیاتی است که منطقه فرهنگی کاشان در مرکز ایران اسلامی، بازیگر و مولد سهم عمدهای از اشتغال و درآمد کشور میباشد .
یادآوری کنیم که حوزه گردشگری با رنسانسی که در بخش بوم گردی در ایران برپا نموده ، نمونهای است که حدود ۵۰۰ شغل مستقیم و غیر مستقیم را عرضه نموده است . ناگفته نماند که در بخش منابع و محصولات کشاورزی و دامی و پرورش طیور و آبزیان ، منطقه فرهنگی کاشان خودکفایی را تجربه مینماید که از این حیث جزو معدود مناطقی در کشور است که بار افزوده بر گردن دولت محسوب نمیشود که این فرصت پایدار میتواند به سودآوری نیز منجر گردد.
با عنایت به ترسیم خلاصه ای از فضای صنعتی منطقه ، امروزه بحث ناترازی حاملهای انرژی و به تبع آن قطعیهای مکرر برق، خسارتهای جبران ناپذیری را نه تنها به کاشان ، بلکه به منابع ارز آوری و اشتغال کشور وارد میکند که با توجه به این مهم که مناطق صنعتی رسالتدار اشتغال، سودآوری و سایر موارد برای کشور هستند؛ میطلبد رویه قطعیهای مکرر برق در این مناطق، با تأمل و برنامهریزی ویژهای از سوی دولتمردان شکل گیرد.
قطعاً قطعی برق در مناطقی که از صنایع عظیم ملّی کمتر برخوردارند، نگرانی و تبعات به مراتب پایینتری را به نسبت مناطقی نظیر «منطقه صنعتی و فرهنگی کاشان» برای کشور به ارمغان خواهد داشت . در بحث «عدالت اجتماعی» که منظور از آن تخصیص «منصفانه» منابع در یک جامعه است ، عدالت اجتماعی یعنی طراحی و اجرای نظام حقوقی به گونهای که هر کس به حق عقلانی¬اش برسد و از این منظر «ناترازی حاملهای انرژی» باید با در نظر گرفتن مولفههایی نظیر صنعت، اشتغال ، بهداشت و درمان ، گردشگری و غیره ، سهم مناطق مختلف شود.
اعتراف نماییم که قطعی برق دو ساعته در برخی از نقاط کشور کمترین آسیب و در برخی از نقاط کشور بیشترین ضررها را به چرخه اقتصادی کشور وارد میکند که این نکته¬ای بسیار کلیدی است که هرگز نباید دور از ذهن و چشم برنامه ریزان قرار گیرد . مخلص کلام آنکه وقتی تبعات «ناترازی حاملهای انرژی» مناطق عظیم صنعتی و مولد را تحت تاثیر قرار میدهد ، در واقع ما با یک «خودزنی به سبک دولت» روبرو هستیم که در این راستا مفهوم «عدالت اجتماعی» به معنای واقعی ، کاملاً محو می شود !!
سربلند و پاینده باشید.